قِصّه هایِ زندگیِ مَن



447

سال عجیب و غریبی داشتم پر از نقطه های پایان و شروع چیزای جدید یه سال با چیزای زیادی که واسه اولین بار تجربه کردم مث دیدن علی مث رفتنم خونه بابابزرگ و تجربه ی زندگی بجای مامان بزرگ مث از اونجا رفتنم و تغییراتم و انجام دادن کارایی که دلم میخواست کاش آخرین اولین بارِ امسالم ، دیدن تو باشه ولی امسال خودمو بیشتر از هر دوران دیگه ی زندگیم دوست دارم هیچوقت به اندازه ی الان قدرت قبول کردن شرایطی که برای خودم ساختم نداشتم مث وقتی که تازه میری کلاس اول و تازه قراره

446

مگه وقتی دل میزنی به سفر مگه وقتی کوله بار میبندی و میری کوه میری ماجراجویی ، میدونی که قراره چه‌ چیزایی پیش بیاد برات ؟ میدونی دقیقا که چه چیزایی رو قراره تجربه کنی ؟ نه نمیدونی شاید بشه یه چیزایی رو پیش بینی کرد و واسشون آماده بود ولی همیشه یه چیزایی هست که نمیدونی یه چیزایی هست غیر منتظره یه چیزایی هست که فقط وقتی همون موقع تجربه کردی میتونی به خودت بگی ارزششو داشته اونهمه راه اومدن واسش یا نه اونهمه خواستن اونهمه ذوق داشتن تو فقط میتونی تصمیم بگیری و‌

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

ارایش صورت وبلاگ رسمی (مبتکران اهل قلم ) دیبـی Matt مشاور املاک سامون ویلا مازندران آپارتمان زمین کشاورزی Monique فروش انواع ماگ و لیوان "ملودی خاموش یک اعتــــراض"